هدف | فرهنگ هلاکویی

ما به آرزوهامون نمی‌رسیم ، ما به خواسته‌هامون نمی‌رسیم.
این رو لطفاً بپذیرید ما به هدف هامون می‌رسیم.

معنای هدف (Goal) این است که یک موضوع ، واقعیت ، محل و مکانی به درستی تعریف شده است.

شما چرا اینجایید فقط به یک دلیل که آمدن شما به اینجا برایتان یک هدف شد .
بسیاری از دوستان هستند که فردا به تعارف یا واقعا آرزو می‌کنید در این کنفرانس باشند اما تغییری نمی‌کند. اتفاقی نمی‌افتد
«خیلی دوست داشتیم بیایم کنفرانس شما آقای هلاکویی!»
حرف درستی می‌زنند. دوست داشتند.
اما هیچ آدمی به آرزوش نمی‌رسه به خواسته‌اش نمی‌رسه آدم فقط به هدف هاش می‌رسه .

هدف فقط وقتی است که شما آن را تعریف می‌کنید و برای رسیدن به آن هدف شما نیاز به چیزی به نام استراتژی دارید .
استراتژی شامل : نقشه (مغز) طرح و پلن (انتخاب یک راه از آن راه هایی که ما را به هدف می‌رساند) برنامه (دادن زمان به طرح و پلن) ما فقط به هدفی میرسیم که برای آن استراتژی داریم . و آغاز کار و پایان کار هم معلوم باشد .

چند نکته

وقتی که چیزی را برای شما هدف است قرار است که هدف اول شما باشد (First priority)
شما ممکن است در زندگی هدف های مختلف داشته باشید اما هنوز به همه نرسیدید. چون اولویت اول شما نبوده است.

هدف را با وسیله اشتباه نگیرید  
بسیاری از چیز های باید همیشه هدف باشند و برخی چیز ها همیشه وسیله هستند .
موردی که توجه میکنید پول است. موفقیت یعنی پول!
پول وسیله است ؛ زمانی که پول برای شما به هدف تبدیل شد، از پا در می‌آیید!

پول وسیله ایست برای بهتر زندگی کردن.
در حقیقت توانایی مصرف است و این توانایی باید به صورت وسیله بماند.
اگر هدف شد از پا در می‌آیید حتی اگر میلیارد هستید شما بدبخت و بیچاره و حتی شکست خورده هستید!
این نکته ایست که در بحث خوشبختی داشتم و میخواتسم توجه شمارا به آن جلب کنم .

پول باید تاثیر جنبی و جانبی چیزی باشه که شما شدید و بودید.

اگر شما دانشمند شدید، آگاه شدید، اگر هنرمند شدید اگر توانایی خلق و ایجاد داشتید که با آن چیز دیگری، آدم دیگری شدید و سلول های شما موجود دیگری از شما ساخته، حالا اگر پولی گرفته که تاثیر جنبی و جانبی‌اش این است که ارزش دارد و شما در حقیقت آن را به صورت وسیله در آوردید.

اما اگر زندگی و خواب و آرامش و خودتان را زیر پا گذاشتید برای در آوردن پول شما همه چیز را باختید .
آدم هایی هستند که خوابشان را میفروشند و با آن اتاق خواب میخرند .
آدم هایی هستند که چشمشان را میفروشند و عینک میخرند .
آدم هایی هستند که پایشان را میفروشند که کفش بخرند .

اگر شغل و حرفه ای دارید که آن را دوست دارید و از شما آدم بهتر و برتری می‌سازد شما در زندگی حتی پولدار می‌شید بدون اینکه حتی یک روز کار کنید !
چون هم پول دارید هم آن کاری را انجام دادید که دوست دارید!
در حالی که اگر در زندگی دنبال کاری بروید که دوست ندارید تا پول در بیاورید ، هر روز باید به این فکر باشید که باز صبح بلند شدم ، کی ظهر میشه ، خوشحالم آخر هفته شد ، آزادم و باز دوباره فردا شنبه هست .
شما زندگی را باختید !
یادتان باشد که آخر کار این شما هستید که مهمید نه آنچه دارید .

یک گرفتاری قرن ما این است که ما بجای بودن و شدن ، تبدیل شدیم به موجودات داشتن!

در زندگی اگر چیزی دارید اهمیتی ندارد!

مهم این نیست که ماشین شما چیست و چند هزار دلار می ارزد؛ اهمیت دارد. ولی دو درصد، پنج درصد، مهم این است که شما که پشت فرمان هستید چه احساسی دارید؟ نود درصد موضوع این است.
اگر دنبال داشتن زن یا شوهر یا فرزند هم هستید زندگی را باختید.
مهم این است که شما میخواهید همسر باشید. می‌خواهید پدر باشید.
به دنبال کسی هستید که با بودن او بتوانید خود را در آینه وجود او ببینید و شما و همسرتان در مسیر تکامل باشید و رشد کنید و خوشبختی را حس کنید . داشتن فرزند وقتی است که بتوانید با اون کودکی و نوجوانی کنید. بتوانید بالای سر او وقتی خواب است لذت ببرید .

برخی میگویند «من دکتر موفقی هستم!»
معنای این موفق بودن نیست !
این برنده بودن است .

موفقیت وقتی است که در چارچوب سلامت روانی و جسمی و خوشبختی باشید. حالا چیزی که دارید موفقیت است.

در حالی که من سلامت روانی و جسمی ام یا خوشبختی ام را هزینه کرده ام و چیزی دارم اسمش برنده شدن هست.
شما اعصاب خود را خرد کنید، 5 سال – 10 سال عمر خود را بر باد بدهید بعد مطب و اسم دکتر را به دوش بکشید.
شما برنده هستید ، شما پیروز شدید اما شما موفق نیستید. این موفقیت نیست.

در فرهنگ آمریکا مسئله داشتن بسیار مهم‌تر است.
خوشحال بودن یا ایام خوشی داشتن ؟!

مسئله اصلی مسئله بودن و شدن شماست… نه مسئله داشتن 

در حالی که ما در جوامع و فرهنگ هایی زندگی می کنیم که صبح تا غروب مسئله و مطلبی که به من و شما تحویل میدهند مسئله داشتن با مفاهیم اعداد و ارقام به وضع عجیب و غریبی باشد .
پس مواظب این داشتن و بودن در زندگی باشید .

در مواردی مهم و اساسی من و شما قراره هدفی رو که داریم ، با سه تا جنبه کوتاه مدت(چند روزه) ، میان مدت (2 یا 3 ماهه) و بلند مدت (2 تا 7 ساله) را داشته باشد .

بهترین راه رسیدن به هدف و موفقیت

هر اندازه عمیق‌تر و سنگین‌تر بهتر.
یعنی فرض بفرمایید این دو دقیقه را می‌توانید سه تا 40 دقیقه کنید.
در شغل در درس و در ازدواج یا… .
فرض کنید می‌خواهید مدرک خود را بگیرید چهل ثانیه هر شب مجسم کنید که دارند نام شما را می‌خوانند تا بروید و مدرک شما را بگیرید. ( حتی با تلفظ عجیب اسم شما در زبان انگلیسی!)
به بیان دیگر شما باید آن حال را در ذهن خود تخیل و تصور کنید .
و همینطور دم صبح که بیدار شدید .

چنین کاری بر اساس مطالعاتی که هم اکنون شده توصیه می‌شود.
در حقیقیت به نوعی فرمان به مغز شما می‌دهد که به گونه ای برنامه‌ریزی میکند که شما را آگاه و ناآ‌گاه به آن سمت‌وسو می‌کشاند .

مخلص کلام!

بنابراین در زندگی تان هدف ها را مشخص کنید و با استراتژی و وسیله آن را اشتباه نگیرید و کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت بودن آن را در نظر بگیرید و آن را مجسم کنید.