چقدر خوب است که برای خودمان و حال خودمان هم زمان محدودی درنظر بگیریم!
چند دقیقه اشک بریزیم
و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم …!
این قسمت از کتاب سه شنبهها با موری را خواندم و دیدم که ناخودآگاه این کار را میکنم.
واقعا که چه خوبست!
پینوشت: جمله را کمی تغییر هم دادم! (در اصل جمله تاسفخوردن به حال خود بود. معتقدم بجای تاسف خوردن، خیالپردازی و فکر کردن، حداقل برای من بیشتر عمل میکند!)