به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابانهای خالی از انسان نیست
خدا در جادههای تنهای بیانتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو میتپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره میگیرد
خدا آن جاست
در جمع عزیزترینهایت
خدا در دستی است که به یاری میگیری
در قلبی است که شاد میکنی
در لبخندی است که به لب مینشانی
خدا در بتکَده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر میدهد
خدا در عطرِ خوشِ نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا میکنی
خدا را در کوچهپسکوچههای درویشی و دور از انسانها جستوجو مکن
خدا آن جا نیست
او جایی است که همه شادند
او جایی است که قلب شکستهای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانۀ زنی است به همسرش
باید از فرصتهای کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطرهای عظیم
فرصت یکّه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آنها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمیتواند آنها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیدهدمان از آن بیرون میرویم
فقط یک چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله و به خود آیی
….
“دکتر شریعتی”