اگزوپری (در اثر خداگونهی شازده کوچولو) چه مهارتی داشته در بیان تجربۀ دوست داشتن. چیزی که اسمش رو اهلی کردن گذاشته:
روباه گفت: اهلی کردن چیز فراموش شده ای است. یعنی علاقه ایجاد کردن
تو برای من پسر بچهای بیش نیستی، مثل هزار پسر بچهی دیگر.
من هم برای تو روباهی بیش نیستم. مثل هزار روباه دیگر. اما اگر مرا اهلی کنی، من برای تو در دنیا یگانه خواهم شد و تو نیز برای من بیهمتا خواهی بود. هر دو به هم نیازمند خواهیم شد … زندگی من کسلکننده و تکراری است. اما بعد از اهلی شدن، زندگی متفاوتی خواهم داشت. زندگیم چون خورشید روشن خواهد شد. صدای پایی خواهد بود که با بقیه صداها برایم متفاوت است. با صدای پاهای دیگر به لانه فرو میروم و با صدای پای تو بیرون میآیم.
هر آن چیز که به رنگ موهای تو باشد، برایم زیبا خواهد شد. زیرا من را به یاد تو خواهد انداخت … این است داستان اهلی کردن. و هیچ چیز را تا اهلی نکنند نمیتوان شناخت … برای اهلی کردن، باید حوصله کنی. اول کمی دورتر ینشینی. من زیرچشمی نگاهت میکنم. نباید حرف بزنی. اما میتوانی هر روز کمی جلوتر بنشینی …
انسانها این حقیقت را فراموش کردهاند، اما تو نباید فراموش کنی.
تو تا زندهای، در برابر چیزی که اهلی کردهای مسئولی.
“برای اهلی کردن، باید حوصله کنی…”
حرف شما درسته؛ باهاتون موافقم
البته گاهی با نگاهی، لبخندی یا محبتی کوجک هم کسی را اهلیِ خود میکنی. به نظرم میرسد اصلا شاید بهتر باشد اهلی کردن، با حوصله رقم بخورد، نه از روی یک اتفاق. آنگاه شاید مسئولیتپذیرانهتر برخورد کنیم…
با همین یه پست شما ترغیب شدم که همین هفته کتاب شازده کوچولو رو بخرم و بخونم. چقدر مفهوم زیبایی رو بیان کرده. مترجمش هم قطعا خیلی کاربلد بوده. شما کتاب کدوم مترجم رو خوندید و از کدوم انتشارات؟
متشکرم از شما
دورود بر شما هیوا خانم
چه تصمیم خوبی
والا بهترین و ماندگارترین ترجمهی موجود ترجمهی احمد شاملو هست؛ انتشارات نگاه. شاید ترجمههای بهترین هم وجود داشته باشه. نخوندم واقعیتش اما به نظرم وقتی احمد شاملو ترجمه کرده حتما همین رو بخونید!
به نظرم ،بهترین نوشته این وبلاگ همینه (بیان تجربه دوست داشتن)
مخصوصا جمله آخرش
🙏