خانه / پربازدیدترین‌ها / پاسخ به یکی از کامنت‌ها

پاسخ به یکی از کامنت‌ها

پاسخ به یکی از کامنت‌های روزنوشتۀ خوشحالم

جالبه اصلا فکر نمیکردم شما ریکی ‌مارتین گوش بدید خصوصا وقتی که رسما اعلام همجنسگرایی کرد!!! فکر میکردم یکم درمورد انتخابهای که میکنید بیشتر فکر کنید و همه ی جوانب رو در نظر بگیرید.

احسان جان
دیدگاهت برای من بیشتر از اون چیزی که فکر کنی (و ممکنه در ادامه به نظر بیاد) محترمه و حرف‌هام برای متقاعد کردن شما و هم‌اندیشانتون نیست. چون مطمئن نیستم حرف‌های من درست باشه و حرف‌های شما اشتباه. هیچوقت نبودم. درمورد هیچ چیز. نمی‌خواستم اصلا پاسخی بهت بدم. ولی راستش این ‌که گفتی جالبه و خصوصا اون سه تا علامت تعجب، نتونست جلوی من رو برای جواب دادن بهت بگیره.
من ترجیح میدم برای قضاوت اثر یک نفر (خصوصا یک اثر هنری) زیاد بر دانستن آنچه در زندگیش گذشته یا تصمیماتی که گرفته یا اشتباهاتی که مرتکب اصرار نکنم. همینطور بر قضاوت اون شخص بر اساس آنچه در زندگیش گذشته  یا تصمیماتی که گرفته یا اشتباهاتی که مرتکب شده. اینجوری راحت‌تر می‌تونم از آثارشون لذت ببرم و همینطور خودم رو از خیلی چیزها محروم نمی‌کنم.

کسی که خیانت کرده، ورشکسته شده یا انحرافات جنسی داره یا یتیم و بدسرپرست بزرگ شده، یا اگه مسلمون نیست و با اعتقادات من مخالفه هم می‌تونه شاهکار خلق کنه. و من هم می‌تونم ازش لذت ببرم. ما می‌ترسیم و بر اساس این ترس آدم‌ها رو از لحاظ بیولوژیکی، سایکولوژیکی، ایدئولوژیکی، اتولوژیکی، سکسولوژیکی یا استریوتایپ‌های غلط‌‌انداز اجتماعی و دینی و مذهبی از خودمون متفاوت می‌کنیم و به هر کدومشون یه برچسب می‌زنیم. در قفسی که از افکارمون ساختیم زندانی میشیم و تا ابد آدم‌هایی که بیرون از اون قفس هستند رو ، “فقط به این خاطر که با ما فرق دارند” زننده، خوار و غلط می‌دونیم. فیلتر می‌کنیم. سانسور می‌کنیم. چشم و گوش خودمون و دیگران رو می‌بندیم. چون می‌ترسیم.

با دیدگاه شما اگر قرار باشه جلو بریم دیگه هیچ اثری از سپهری و شریعتی و بهمن فرسی و هدایت و دیگران رو نباید بخونم. فیلم‌های وودی آلن و چاپلین و مک کانهی و اِلن رو نباید ببینم و چشمم رو بر آثار فرانسیس فرانکو ببندم و موسیقی ریکی مارتین و امینم و دکتر دره یا چاوشی و امثالهم رو هم بر خودمون تحریم کنیم.

برای من باورش سخت نیست که بسیاری از فجایع بزرگ تاریخی یا اتفاقاتی که همین امروز نظاره‌گرش هستیم نقطه‌ی آغازشون همین طرز فکر بوده.
قفس کشیدن و مرزبندی‌های متعصبانه بین انسان‌ها… من و دیگری… ما و دیگران.

دلیل تصوری که دنیا از ایران (بعنوان یک ت.ر.و.ر.ی.س.ت) داره بخاطر همین طرز تفکره. مشکلات ما با یهودی‌ها بخاطر همین طرز تفکر بوده. برده‌داری توی آمریکا ریشه توی همین طرز تفکر داشته. جنگ‌ جهانی دوم بخاطر آدمی با همین طرز تفکر شروع شد. ظلمی که به محمدرضا شجریان‌ها و شاملو‌ها و کیارستمی‌ها و بهروز وثوقی‌ها شد بخاطر همین طرز تفکر بود که باعث شد ما رو از دریافت افکار و هنر این مردم دریغ کرد و …خیلی از حرف‌ها رو نمیشه زد…
نمی‌دونم. شاید شما در موضع حق باشید و حرف‌های من اشتباه باشه. بیشتر از این‌که در تلاش برای فهم صحت دیدگاه مورد نظر داشته باشم، خیلی دلم می‌خواد بدونم این دیدگاه و این عقیده از کجا شکل می‌گیره. خداوند انشالله ما رو به راه راست هدایت کنه!!!

نگاهی هم به این‌ بیندازید

روزی روزگاری پسری که عاشق فوتبال بود

روزی روزگاری | پسری که عاشق فوتبال بود

آخرین باری که یادم هست یک فوتبال را به شکل جدی دیدم بازی برگشت لیورپول …

7 نظر

  1. چه جواب درست و کوبنده‌ ای دادید

  2. تفکرات سطحی و عجیبی پیدا میشه کافیه یه نگاه ساده و همینقدر سطحی به اطرافمون دور و برمون بندازیم تا بفهمیم چقدر افکار ضد انسانی حتی داریم بین آدمای نزدیک و دورمون
    باورم نمیشه آخه چه ربطی میتونه داشته باشی همجسنگرا بودن یه خواننده به اینکه من آهنگاشو گوش بدم یا ندم یا ازش خوشم بیاد یا نیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا چطوری تونستی اینا رو به هم ربطشون بدی؟؟؟؟؟؟؟؟, و کاملا باهات موافقم محمدامین درمورد قسمت آخر متن. گاندی میگفت:
    باورهای شما افکار شما را شکل میدهند
    افکار شما کلمات شما را شکل میدهند
    کلمات شما رفتار شما را شکل میدهند
    رفتار شما عادات شما را شکل میدهند
    و عادات شما به ارزشهایتان تبدیل میشوند

  3. استاااد
    آقا چقدر درست و چقدر قشنگ منظورتون رو گفتید
    توی مدرسه که بودیم با خیلی از بچهها حرف هایی از این جنس میزدیم‌ و توی آدمای زیادی این اعتقادی که آقای احسان داشتن رو میبینم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *