و باز هم آغازی با یک جمله قصار!
The more you know , the less you fear
جمله را همین الان خواندم.
مصداق شرایط و حال کنونی من هست.
کسب و کار جدیدی را راه اندازی کردم ؛ در واقع اولین کسب و کارم را راه اندازی کردم.
با چالش های متعددی پیش رو هستم. سوالات زیادی در ذهنم هست. ابهامات فراوان.
سبک زندگیام را تغییر دادهام و عادتهای جدید روزبهروز در حال تثبیت و جاافتادن در من هستند (هیچوقت نفهمیدم در کجای من!)
تمرکزم را از درس و دانشگاه کمتر کردم و درگیر Personal Growth خودم هستم و هر کسی و چیزی را که بخواهد دخالتی در این مورد بکند، از سر راهم با نهایت خشونت و خونسردی کنار میزنم (به نظر میرسد با توجه به اوضاع کرونا باید زود تر به حالت عادی برگردم)
کرونا، دست از سر ما برنمیدارد و پرقدرت و پرفشار بر مسند تخت خویش تکیه زده و به ریش ما میخندد!
و کلی اتفاق خوب و بد دیگر.
اما حالم خوب هست.
بیخود هم خوب هست.
نمیدانستم چرا تا اینکه جمله قصار را خواندم.
مدیریت بحران ، مدیریت استرس ، مدیریت شرایط حساس …
معمولا این ها را در گوگل جستوجو میکنیم نه؟
به نظرم جستوجو کردن اینها در گوگل و خواندن راه حل های پیشنهادی توسط عدهای کمک زیادی به ما نمیکند.
خب راه آسان و البته جذابی هم هست.
نمیتوان به راحتی انکارش کرد که دیدن و خواندن راه حل های سریع ما را به وجد میآورد.
اگر میخواهیم در شرایط بحران خونسرد باشیم، به همه اطلاعات موجود دسترسی داشته باشیم و در نهایت با آرامش و همه دادهها تصمیم مناسبی بگیریم، باید بیشتر بدانیم.
درمورد چی؟ هرچیزی که میخواهی
مغز
حس خوب ناشی از دانستن دسترسی ما را به “مغز فوق پیشرفته” مان بیشتر میکند .
خب طبیعتا اگر این حس خوب ناشی از توهم دانستن نباشد پس از دسترسی به مغز به اطلاعات بیشتری هم دسترسی داریم. عملکرد مغز فوق پیشرفته ما چیزی در حدود شرلوک هلمز هست؛ سریع، دقیق،ریزبین، راهحل ساز، آیندهنگر ، شگفتانگیز!
قویترین ابزار در دسترس ما مغز ماست.
اگر کمی منطق و استدلال را کنار بگذارم، به نظرم تنها ابزار در دسترس ماست.
بارگذاری اطلاعات در ذهن، استفاده از آن برای حل مسئله و معما، یادگیری، برقراری ارتباطات جدید بین مغز و اندام ها، نظم بخشیدن و زندگی در انباری ذهن، تخیل، تصور ،تفکر،استنتاج، انتزاع، مهمتر از همه کتاب خواندن و هر آن چیزی که انیشتین و دوستان درباره استفاده از مغز به ما گفتهاند، راهیست برای اینکه بهتر تصمیم بگیریم، بهتر انتخاب کنیم.
به قول ارسطو
عقل چکیده تجربه و اندیشه هست
اول باید تجربه کنیم بعد به تجربیات خود بیندیشیم و نقطه نظراتی را از تجربیات بیرون بکشیم که بر عقل و خرد ما میافزاید.
تا بتوانیم تصمیمات درست تری بگیریم.
مگر غیر از این است که شخصیتی که الان داریم و کسی که هستیم، حاصل “تکتک” تصمیماتی هست که تا به این لحظه گرفتیم و هویت ما در آینده ماحَصَل هر انتخابی است که از همین لحظه انجام میدهیم.
حتی برای استفاده از مغز هم ترفندهای فریب کارانه گوگل بیشتر برایمان جالب است.
خرد انسان شکستناپذیر است، ممکن است خُرد شود، نابود شود، اما شکست نمیخورد.
الهام گرفته از ارنست همینگوی؛ پیرمرد و دریا