مرد به همکارش گفت: من تو را دوست دارم.
دخترک پرسید: از چی حرف میزنی؟
مرد جواب داد: از عشق.
در درون دخترک قطعهای با صدای خفیف آژیر کشید. احساس خطر کرد و بی درنگ گفت: این برنامه برای من تعریف نشده.
سپس رویش را برگرداند و رفت. مرد که به اشتباه خود پی برده بود سعی کرد موضوع را با هیچکس در میان نگذارد. بیچاره نمیدانست صدایش در اتاق کنترل ضبط شده است. چند روز بعد او را به کارخانهی سازندهاش برگرداندند و آنتی ویروسی قوی در قلبش نصب کردند.
رسول یونان