خانه / دسته‌بندی نشده / به نام فلسفه

به نام فلسفه

نمی‌توانی یک زندگی شاد داشته باشی، مگر اینکه دانش و عدالت و احترام از آن تو باشد و دانش و عدالت و احترام از آن تو نخواهد بود، جز این‌که از زندگی شادی برخودار باشی.

این یکی از معروف‌ترین جملات اپیکور هست. فیلسوفی است که حدود 3 قرن قبل از میلاد حضرت مسیح زندگی می‌کرده است.
دوران زندگی‌اش در آتن، اوج میتولوژی یونانی بود؛ به طوری که در آن زمان، حقیقتا به تعداد شهروندان یونانی خدایان یونانی در کوه‌های آتن زندگی می‌کردند! شراب، زمان، باران، ابر، شادی، غصه، بهشت، جهنم، رقص، سکس، زیبایی، زشتی، خشم، موسیقی، غرور و تعصب، هر یک خدایی از آن خویش داشتند!
جالب‌تر اینجاست که همه‌ی این‌ها خدایی داشتند به نام خدای خدایان!

و انواع مراسم‌ها و سنت‌ها و آئین‌ها برای شاد کردن دل هر یک از این خدایان انجام می‌شد، بخش عمده‌ای از وقت مردم یونان باستان را به خود اختصاص می‌داد.
زندگی پس از مرگ نیز مانند کلیه تمدنهای قدیمی، هنوز مورد اعتقاد مردم بود.

اپیکور در این فضا، سنت شکنی کرد.

باغی ساخت و خود و پیروانش در آن باغ به زندگی پرداختند. آن‌ها می‌گفتند: “وقتی که مردیم. کاملاً مرده‌ایم!” و به همین دلیل باید دم را غنیمت شمرد. از اینجا بود که مکتب اپیکور به مکتب «دم غنیمتی‌ها» مشهور شد.(Seize the day)

اپیکور معتقد بود که باید از دنیا تقدس‌زدایی شود.
لازم نیست برای هر پدیده‌ی طبیعی خدایی وجود داشته باشد. او معتقد بود دنیا از اتم تشکیل شده.
ذرات ریز تجزیه‌ناپذیری که با ترکیبهای مختلف، موجودات مختلف را می‌سازند و واکنش بین آن‌ها، پدیده‌های طبیعی را شکل می‌دهد.

اپیکور می‌گفت اساس دنیا، لذت بردن است. انسان هر عملی را انجام می‌دهد یا برای کسب لذت است یا فرار از رنج. و معتقد بود خوبی و بدی هر عمل، فقط بستگی به این دارد که برای انسان لذت‌آفرین باشد یا رنج‌آور. البته اپیکور امیالی مثل میل به قدرت و… را به عنوان امیال پوچ مستثنا می‌کند.

اپیکور، در باغ خود با دوستانش می‌زیست و معتقد بود که از بزرگترین لذت‌های زندگی، بودن با دوستان است. از مرگ نمی‌ترسید چون مرگ را مربوط به انسان نمی‌دانست. او می گفت:« تا وقتی من هستم، مرگ نیست و مرگ وقتی می‌آید دیگر من نیستم!»

به نوعی نمونه‌ای از اپیکور را هم در فرهنگ خودمان داریم. کسانی که اشعار خیام و نوشته‌های اپیکور را می‌خوانند (اگر هر دو را به نثر بخوانند) به سختی می‌توانند یکی را از دیگری تشخیص دهند!

او در تاریخ مکتوب ما، از نخستین انسان‌هایی است که با دانش هر چند محدود آن زمان، کوشید برای هر پدیده طبیعی، توضیحی طبیعی پیدا کند. و معتقد بود متافیزیک و هر “متا” ی دیگری، پاسخی به سؤالات ما نیستند. بلکه روشی دیگر هستند برای پنهان کردن جهل ما!
شاید، باشد که ما در قرن‌های بعد، به اندازۀ او بفهمیم!

 

به نظرم آدم‌ها دو دسته‌اند:

یا بسیار موفق، پرکار با وضع مادی خوب. و خلاصه نوعی از زندگی که همه حسرتش را می‌خورند. اما خودشان لذت چندانی نمی‌برند. تنها چیزی که می‌شناسند، کار است و کار. همین. و آنقدر تنش که فرصتی برای لذت بردن نمی‌ماند.

دسته دوم، از دید هر کسی که فکر کنی، بدبخت به نظر می‌رسند. غیر از خودشان که اصلاً نمی‌فهمند بدبختی چیست. نه موفقیت دارند. نه فردی مفید برای جامعه‌اند و نه… اما لذت زندگی را می‌برند و بی‌دلیل شادند.

 

شما در کدام گروه هستید؟
درباره‌ی فلسفه‌ی لذت‌گرایی (اپیکوریسم) چه نظری دارید؟
آیا موضع خاصی نسبت به این نوع اندیشه دارید؟
درست است یا غلط؟

 

پی نوشت 1 (دلیل عکس شاخص این نوشته): کسانی که مرا بیشتر می‌شناسند می‌دانند که من یکی از عاشقان انیمیشن و خصوصا انیمیشن‌های کمپانی دریم ورکس و خصوصا شرک هستم! (پی نوشت 2 در درون پی نوشت یک: فکر کنم بعد از پی نوشت یک خوانندگان این وبلاگ به نصف کاهش پیدا کنند!!) نمی‌دانم چرا و درست و غلطش را نمی‌فهمم، اما گهگداری به زندگی‌ شرک حسودیم می‌شود! می‌خواهم همه‌ چیز دنیا را فراموش کنم و مثل او زندگی کنم! اگر شرک را نمی‌بینید فقط کافیست 5 دقیقه ابتدایی از قسمت اول این کارتون را ببینید تا بفهمید شرک هم یک اپیکوریست حرفه‌ای بوده.

نگاهی هم به این‌ بیندازید

انستیتو پاستور ایران فرمانفرما

انستیتو پاستور فرمانفرما

در حال مرور اسناد تاریخ معاصر طب و داروگری در ایران هستم. مشخصا برای سرآغاز …

5 نظر

  1. جالب بود
    تلنگری برای یک مطالعه جدید و عمیق

  2. برام سواله که چرا دیگه فلسفی نمینویسید؟؟؟ خیلی خوشحال میشم اگر نظر من براتون مهم باشه و متنهای فلسفی برای تفکر بیشتر هم بنویسید توی دیلی ایمن 🙏🙏🙏

  3. به نظر من هیچ چیزی تعیین کننده این نیست که یک فلسفه درسته یا غلط.ولی فراموش نکنیم ما در دنیای ماشینی زندگی میکنیم تا بیش تر روی یک کره خاکی!ینی باید هر روز کار کنیم و زندگی رو بسازیم و کمتر وقت می کنیم زندگی کنیم ؛شاید اگه درست زندگی رو می فهمیدیم ما هم حرف از مرگ نمی زدیم و هر ثانیه رو غنیمت می شمردیم،ازش لذت می بردیم.ولی افسوس که این اتفاق نمی افته!
    نوشته خیلی جالبی بود 👍
    ممنون از شما 🙏🌺

  4. عالي بود اقاي متقي نسب
    هر كس يه سليقه أي داره من هميشه وبلاگتون رو مطالعه مي كردم و نكات خوبش رو داخل دفترم مينوشتم و أصلا نظري نميدادم
    أما امروز متن شما واقعا عالي بود همين باعث شد كه نتونستم جلوي نوشتنم رو بگيرم
    عالي بود 👍🏻👍🏻

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *