چند روز پیش در خانهی کتاب بامداد سمنان، به طور اتفاقی در قفسهی ادبیات جهان این کتاب را دیدم! برایم عجیب بود. مطمئنا کسی آن را اشتباهاً آنجا گذاشته بود. من این اتفاق را به فال نیک گرفتم و خریدمش و شروع کردم به خواندن. کتاب خوبی بود. مفهوم سختی را در ادبیاتی نسبتا عامه گنجانده بود. دلخواهم بود و با جدالهایی که در باورهای سابقم ایجاد کرد، تاثیراتی در طرز تفکراتم داشت. بیشتر دربارهی کتاب بدانیم:
مغلطه، راهنمای درست اندیشیدن اثر جمی وایت
این کتاب ترجمهای است از Bad Thoughts, A Guide to Clear Thinking اثر جمی وایت (Jamie Whyte) که در سال 2003 نوشته شده است و سال 1395 توسط انتشارات ققنوس و با ترجمهی مریم تقدیسی وارد بازار ایران شد.
جمی وایت در ایران شناختهشده نیست.
شاید بیشتر با جستجو در گوگل به نام اسنوکرباز حرفهای و محبوب انگلیسی برسید که ظاهرا لقبش گردباد هم هست.
جمی وایتِ قصهی ما اما اهل زلاندِنو (همان نیوزلند) است و اکنون در لندن زندگی و کار میکند. مدرس سابق فلسفه در دانشگاه کمبریج و برندهی جایزۀ معتبر تحلیل برای بهترین مقالهای است که یک فیلسوفِ زیر سی سال نوشته است. او مقالات بسیاری را -عمدتاً دربارهی حقیقت- در مجلات متعدد انگلستان به چاپ رسانده است.
کتابِ دیگری از او به نام جنایات علیه منطق (Crimes Against Logic) مشهورترین اثر اوست که در سال 2004 یعنی یک سال پس از کتاب مغلطه نوشته شده است (این کتاب هنوز در ایران به فارسی ترجمه نشده).
این کتاب در 175 صفحه و 12 طبقهبندیِ جامع انواع زبانبازیها و تحلیلهای غلط فکریِ ما انسانها گردآوری شده است.
ترجمهی کتاب قابلقبول است.
من چاپ پنجم کتاب را در دست دارم و قطعا پس از گذشت حدود پنج سال از انتشار این کتاب در ایران اصلاحها صورت گرفته و ترجمهی کتاب شکل منسجمی پیدا کرده. هیچ قسمتی از متن غیرقابلفهم و مغایر با ادبیات امروزِ ما نبود.
مریم تقدیسی وظیفهاش را به درستی انجام داده بود.
خودِ جمی وایت در پیشگفتار کتاب، کتابش را یک کتابِ خودیاری خوانده تا یک کتاب فلسفی.
چه چیزی خیلی آزارم میدهد؟
خطاهای استدلال. مغلطه. تفکر آشفته. آن را هرچه میخواهید بنامید: میدانید دربارۀ چه حرف میزنم.
از آنجا که کتابی با نام «راهنمای درست اندیشیدن» را برای خواندن انتخاب کردهاید شاید شما مرا بیشتر از سردبیر تایمز و دوستانم درک کنید. و درک کردن چیزی لازم و ضروری است. دنیای مدرن امروز برای آن دسته از ما که خطاهای منطقی آزارمان میدهد جای نفرتانگیزی است. شاید استدلال مردم همیشه به همین بدی بوده ولی حالا فرصتهای بیشتری به دست آمده تا صورت زشتشان را رو کنند.متاسفانه اکثر مردم دربارۀ نحوهی به خطا رفتن استدلال تقریبا چیزی نمیدانند. در مدرسه و دانشگاه ذهن افراد با اطلاعات ارزشمند -دربارۀ چرخهی نیتروژن، علل بروز جنگ جهانی دوم، حسن تعلیل و مثلثات- پر میشود ولی تشخیص حتی ابتداییترین خطاهای منطق را نمیآموزند. و این باعث بوجود آممدن ملتی متشکل از انسانهای سادهلوح میشود که نمیتوانند در مقابل استدلالهای دروغین کسانی که میخواهند رای، پول یا تقوایشان را از آنها بگیرند مقاومت کنند. بسیاری هم به جای آن، با بدبینی یا بیاعتمادی در مقابل سخنان کسانی که صاحب قدرت و نفوذند از خودشان دفاع میکنند. اما بدبینی وسیلۀ دفاعی کارآمدی نیست.
-بخشی از مقدمهی کتاب
12 مورد مغلطهی جمی وایت
مغلطههایی که در این کتاب بررسی شدند منابع متعدد و قابل اعتمادی دارند. مجلس، برنامههای تلویزیونی، سخنرانیهای مذهبی و سیاسی و سرتیترهای اصلی روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف؛ حتی گفتگوهای روزمره با پدر و مادر و دوستان.مثالهای کتاب را در هریک از اینها به وضوح میتوانیم لمس کنیم.
با نگاهی به فهرست میتوان تا حدی به ماهیت کتاب پی برد. 12 مورد کلی مغلطه عنوان شده با زیرعنوانهایی که در هر فصل هستند: مغلطهی اقتدار، تعصب در جامعۀ فاخر، حرف نزن!، واژههای بیمعنی، انگیزهها، حقِ داشتن عقیده، مغایرت، کلمات گمراهکننده، بدیهی جلوه دادن موضوع، تصادف، آمار حیرتآور و تب اخلاقیات.
من فکر میکنم مغلطهی اقتدار و اخلاقیات و بدیهی جلوهدادن موضوع در خانوادههای ما، واژههای بیمعنی و حقِ داشتن عقیده در دانشگاههایمان، کلمات گمراهکننده و آمار حیرتآور و مغایرت در سخنرانیهای سیاسی و مذهبیِ کشور ما، به وفور یافت میشود. خوب فهمیدن این موارد از بسیاری از سردردها و سردرگمیها در خانواده، محیطِ تعامل با آدمهای مختلف و هنگام مواجهههای مختلف فکری با دین و سیاست جلوگیری میکند.
با خواندنِ این کتاب یاد “بازیها” اثرِ اریک برن افتادم. طبقهبندیهای جمی وایت از مغلطههای انسانی خیلی شبیه طبقهبندی اریک برن از بازیهای انسانی بود. همانقدر ساده و خودمانی که از زندگیِ روزمرهمان آن را دیدهایم.
خودِ من فصلِ آخر را با اینکه بسیار هم کوتاهتر از سایر فصول بود بیشتر دوست داشتم. حس میکنم تبِ اخلاقیات و تظاهر به آن در جامعهی ما امروز بسیار فراگیر شده است. هرکجا را که نگاه میکنی عدهای
در مجموع، کتابِ عامهپسندی نیست. کسانی که با مذاکرهها و مکالمههای طولانی و عجیب و غریب سروکار دارند یا افرادی که کلمات سنگین روشنفکرانه را جایگزین مهارتهای معناشناختی میکنند، میتوانند این کتاب را واقعا بعنوان راهنمایی برای درست اندیشیدن بخوانند و اگر در خودِ کتاب مغلطهای وارد نکنند، شاید بتوانند کمی درستتر از دیروزشان بیندیشند…!
بحث های فلسفی همیشه مغالطه آمیز هستند و حذف مغلطه از صحبت های عمیق و زبان بازی های پیچیده کار غیرممکنی است. اما یاد گرفتنش همونطور که ظاهرا روی جلد کتاب نوشتند باعث میشه درست تر فکر کنیم.
متشکر بابت معرفی این کتاب.
“… که نمی توانند در مقابل استدلال های دروغین کسانی که میخواهند رای، پول یا تقوایشان را از آنها بگیرند مقاومت کنند.
بسیاری هم به جای آن؛ با بدبینی یا بی اعتمادی در مقابل سخن کسانی که صاحب قدرت و نفوذند از خودشان دفاع میکنند ؛ اما بدبینی وسیله ی دفاعی کارآمدی نیست..”
بسیارهم زیبا بود جناب متقی نسب ❤👌
لطفا ادامه بدید این کار رو
اگر کتاب های بیشتری رو که خوندید و مورد پسندتون بوده توی وبلاگ معرفی کنید و یه توضیح دربارش بدید خیلی خوب میشه