خانه / دسته‌بندی نشده / انگلیفارسی!
انگلیفارسی

انگلیفارسی!

این چند سال پس از ورود به دانشگاه، آشنایی با ادبیات دانشگاه و دانشگاهی‌ها طور دیگری فارسی (پارسی را بیشتر دوست دارم اما در طول متن از هر دو به سبب ناچاری و نیاز استفاده می‌کنم) صحبت می‌کنم. فارسی و انگلیسی به قول خودمان قر و قاطی. امروز درمورد همین می‌نویسم.

قطعا شما هم کم ندیده‌اید از این موارد. کسانی که در هر جملۀ شاملِ هفت کلمه، از حداقل دو کلمۀ انگلیسی استفاده می‌کنند. کلماتی که شاید در ذهن ما با معادل‌هایی پویا‌تر، وجود داشته باشند. ادبیات دانشجویی و ترمینولوژی خاص هر رشته، ایجاب می‌کند گاهی اوقات معادل‌های فارسی را هرچند رایج‌تر به گوشه‌ای منفعل از ذهن بغلتند و کلمات انگلیسی جای آن‌ها را بگیرند.

یا حتی معتقدم بعضی کلمات انگلیسی جایگزین مناسبی در زبان فارسی ندارند. اگر هم هست گم شده لای فرهنگ‌های واژگان و غریب در میان مردم. هرچند بهتر است همان کلمات رایج شوند؛ اما، حس می‌کنم تمام علت وجودی زبان، بر پایه‌ انتقال پیام بین انسان‌ها بوجود آمده. تعصب به زبان پارسی شاید باعث شود در برابر واژه “اوکی” مقاومت کنیم. اما خودم به عنوان یک علاقه‌مند زبان پارسی شاید هم بد نباشد از این زاویه نگاه کنم که این واژه پیام خود را کامل‌تر از واژگان دیگر در موقعیت‌های مختلف می‌رساند. پس شاید بهتر باشد تعصبم روی زبان فارسی را جای دیگری از آن خرج کنم.

شاید هم بعضی کلمات را استفاده می‌کنیم از سر عادت. برای کسی که بیست سال از عمرش را در کانادا گذرانده، شاید موجه باشد اینگونه حرف زدن. اما شاید موجه بودن همیشه به معنای درست بودن یا بهترین بودن نباشد.

مدت‌ها قبل روزی را یادم هست که دچار هجوم بی‌امان جملات انگلیفارسی شدم. آن روزها ویدیو‌های آموزش گام‌نوازی گیتار را از کانال یوتیوب بابک امینی می‌‌دیدم و دوره مذاکره محمدرضا شعبانعلی را می‌دیدم از سایت مکتب‌خونه. در عرض دو ساعت با جملاتی مواجه شدم که برایم کمی عجیب می‌آمد. استفاده‌ی عادت‌گونه‌ی بابک امینی از کلمه‌ی “Scale” به جای گام. “Chord” به جای آکورد. “FingerBoard” بجای دسته‌ی گیتار. استفاده از” A” به جای نت “لا” و “C” بجای نت “دو” یا “Softness” بجای نرمی یا “Stretch” بجای کش آمدن و “supernatural” بجای فراطبیعی یا فوق‌العاده و… برایم عادی‌تر بود. خب بسیاری از این کلمات اصطلاحات درست و تخصصی موسیقی هستند و حتی طبیعی‌تر است که خودم هم از همان اصطلاحات استفاده کنم. یک جمله از محمدرضا شعبانعلی هرگز از خاطرم پاک نمی‌شود:

این کار شما Even میتونه Influence بکنه روی Result‌تون.

توضیحات خودش بر پایه‌ی استفاده کردن از این کلمات برایم منطقی می‌آمد. اما این جمله نه! فکر نمی‌کنم خودش هم بعد از گفتن یا شنیدن دوباره این جمله آن را طبیعی انگارد. اما خب، بهرحال برای من طوری بود که از شدت بیگانگی در ذهنم ماندگار شود.

درمورد این موضوع مثال‌های خیلی بهتری هم هست که شاید آشکار‌تر کند غریبگی ماجرا را. اما حس می‌کنم همه‌مان در زندگی به این نوع جملات برخوردیم. پس هرکداممان می‌توانیم برای خودمان مثال‌های بهتری هم پیدا کنیم.

هدفم از نوشتن این متن اشاره به ناپسندی استفاده زیاد از کلمات انگلیسی در جملات فارسی نبوده و نیست. این موضوع را تا حد زیادی درک می‌کنم و برای هر جمله که از زبان هر کسی می‌شنوم احترام قائلم و سعیم را می‌کنم شرایطش را درک کنم و خودم را در شرایط فرضی او تصویر کنم. به آن‌ها حق می‌دهم، همین. همینطور اهمیت به موضوع به سر رسیدن دوران زندگی قبیله‌ای و شروع زندگی جهانی بر روی کره‌ی زمین شاید موضوع را کمی ساده‌تر بکند.

حتی درمورد جملات عربی هم همین پرونده باز است. پرونده‌ای بسیار کهنه‌تر و عمیق‌تر از زبان انگلیسی. پس از هجوم اعراب در حدود هزار و چهارصد سال قبل. بخش زیادی از فرهنگ، زبان، هنر و علم ما ناپدید شد. از بین رفت و سوخت. درمورد همین می‌توانم سال‌ها حرف بزنم و غصه بخورم. شاید اصلا تمام این حرف‌های این نوشته با توجه به آن واقعه از سکه بیفتند.

اما به نظرم زبان ما امروز هرچه که هست، آن زبانی نیست که به آن پارسی بگوییم. (زبان، فرع بر فرهنگ است.)

 

پی‌نوشت: این متن را هم که امروز منتشر کردم درواقع ششم بهمن ماه 1400 نوشته بودم اما دستم به انتشار نرفت. جملات و قصه‌ها و دغدغه‌ها هم مال همان روز‌هاست. امروز حس می‌کنم با هشتگ و کمپین نمی‌شود اصلاح کرد این موضوع را؛ اگر اصلا نیازی به اصلاح داشته باشد. حرکت جدی‌تری نیاز دارد. حرکت بزرگتری، یا شاید حرکات کوچک‌تری… .

نگاهی هم به این‌ بیندازید

انستیتو پاستور ایران فرمانفرما

انستیتو پاستور فرمانفرما

در حال مرور اسناد تاریخ معاصر طب و داروگری در ایران هستم. مشخصا برای سرآغاز …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *