هر آدم کتابخوان و کتابدوستی، سه نوع لذت را درمورد ارتباطش با کتاب تجربه میکند. آن که همه میدانیم و میشناسیم، خواندن متن کتاب است و فهم متن. اما دو نوع لذت دیگر هم هست. یکی قبل از خواندن آن اتفاق میافتد و یکی هم بعدش. آن که برای بعد از مطالعه است، صحبت کردن با دوستان و دیگران درمورد کتابهاست. آن یکی که حتی مقدم و جلوتر از خواندن است، لذت خریدن کتاب است.
خریدن کتاب مقولهای است کاملاً جدا و متفاوت از خواندن کتابها. یک کتابدوستِ واقعی ممکن است کتابهایی را بخرد که هرگز نخواند. ذوق این کار در خریدن اوست. همانطور که بعضیها به پاساژگردی میروند و از مقایسه و تماشای مدلهای مختلف کالایی که دوست دارند لذت میبرند، برای یک کتابباز واقعی هم ویترین کتابفروشی همین حکم را دارد.
گشت زدن بین قفسههای کتابفروشی، نگاهکردن به طرح جلدها، گشتن دنبال اسمهای آشنا، به یاد آوردن نقدها و خبرهای تازه درمورد کتابها، مقایسۀ ترجمههای مختلف، ورق زدن کتابها، خواندن نمونهای ازهر کدام، تصمیمگیری درمورد سقف مجاز خرید، محاسبهی ذهنی که این کتاب چقدر طرفدار دارد و تا قبل از تمام شدن چاپش چقدر وقت هست، نقشه کشیدن برای جاسازی این خریدهای تازه و بالاخره پُز دادن با کتابهایی که خریدهایم و هنوز نخواندهایم و چه بسا حالا حالاها هم فرصت مطالعهشان دست ندهد، همگی لذتهای حلالی هستند که در حین خریدن کتاب اتفاق میالتد و “آن که چو من اهل بُوَد” میداند چقدر کیف دارند.
سه لذت حلال در ارتباط با کتاب (آداب کتابخواری نوشتهی احسان رضایی)