مدت زیادی بود که صبح نمینوشتم و معمولا شب ساعت 11 تا زمان خوابم را برای نوشتن میگذاشتم.
نمیدانم چقدر با صبحها، ارتباط و تجربه یا خاطره دارید.
اما اگر حرفهای من برایتان اهمیت دارد (که وقتی دارید وقتتان را با خواندن این وبلاگ هدر میدهید، یعنی دارد) بهتان توصیه میکنم تجربهی تنفس صبح
نسیم صبحگاهی
گرمای بخار و بوی چای گرم در سرمای یک صبح پاییزی و زمستانی
فهمیدن و ورق زدن برگههای کاغذ
لذت کار کردن در زمانی که هیچکس جز تو و همردیفت در ایالات متحده بیدار نیست
قدرت بیان جملهی “صبحت بخیر” به عزیزترین افراد زندگیت
تماشای طلوع خورشید و روشن شدن یکبارهی زمین و زمان
شنیدن صدای جوشیدن کتری در سکوت
آرامشی که حین گوش دادن به آهنگ مورد علاقهات داری
لذت هم صحبتی با یک دوست، آن هم در اولین لحظات طلوع خورشید را تجربه کنید.
تجربههای بیهمتایی از زندگی هستند.
بهترین زمانی است که در طول روز پیدا کردهام.
قابل وصف هم نیست این لاکردار…!
فقط میتوانی “تماما” زندگیاش کنی.
روزتان پرامید
صبح تجربه ی بی نظیری بود که با معرفی شما تجربه اش کردم
ممنونم ازتون آقا امین
خواهش میکنم
با آرزوی توفیق برای شما
خیلی زیبا بود آقای متقی نسب متشکرم از به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون 🙂
🙏🏻🙏🏻