نگه داشتن چیزها در دل سخت است… شاید خیلی هم سخت نباشد.
شدتش را نمیدانم
اما تداومش کُشنده است.
دلم اعتراف میخواهد
اعتراف به همه چیز
کردههایم و ناکردههایم
دستاوردهایم و از دست دادههایم
دلم کسی را یا کسانی را میخواهد که بتوانم پرده از رازهای دلم پاره کنم. تا میخواهند قضاوتم کنند و سرزنشم کنند و به حالم تاسف بخورند و بعد همه چیز را با قرصی، دوایی،
یا شاید مرگی، فراموش کنیم.
سنگینی میکند بارِ رازهایم در دل
رازهایم آنقدر در دلم نماندهاند که پوسیده شوند اما قدری ماندهاند که مرا فرسوده کنند.
از خاصیتهای وبلاگ نوشتن همین است. یا صفحهای در توئیتر داشتن و دائما غُر زدن که حالم خوب نیست، از فلانی متنفرم و بهمانی را میخواهم بکشم. از بیرون برای دیگران چگونه است؟ نمیدانم.
مگر اصلا مهم است؟
اما باری از دوشت بر میدارد که حاضری با جان و دل بپذیری هرآنچه در پی دارد را…
اعترافاتم شاید اشک به چشمان کسی بنشاند… شاید به چشمان خودم
شاید کسی به گریههایِ نکردهام بخندد… اما… مدتی است که گریه نکردهام
دلم میخواهد های های گریه سر بدهم و خودم را خالی کنم از آنچه در من نیست
از آنچه من را اینگونه کرد
خون میخواهم از چشمم بچکد
تا شاید
دلم از این سنگینی که دارد
بیرون بیاید
همان آدمِ قوی بشوم که بودم
همان مردِ مغرور و مصممی بشوم که بودم
همان پسرک آشنایی
که الان دیگر برایم غریبه است..
دل نوشته ها فوق العاده هستند
میتونید اسمشون رو دل نشسته ها هم بذارید چون واقعا به دل میشینند
“ای مهِ من بیا که شب سخت سیاه گشته است
عمر منم در این جهان جمله تباه گشته است
باز بیا ببین که من سیر شدم ز زندگی
بیت به بیت شعر من ناله و آه گشته است ”
این دو بیتی از خودم بود ؛ چند وقت پیش ؛ پشتِ جلد کتاب زیستم نوشتمش…
نمیدونم ؛ با خوندن نوشته ت یاد این افتادم…
این متن عالی بود
همیشه مانا بمان رفیق …
“ای مه من بیا که شب سخت سیاه گشته است
عمر منم در این جهان جمله تباه گشته است
باز بیا ببین که من سیر شدم ز زندگی
بیت به بیت شعر من ناله و آه گشته است ”
این دو بیتی از خودم بود ؛ چند وقت پشت جلد کتاب زیستم نوشتمش…
نمیدونم ؛ یهو با خوندن نوشته ت یاد این افتادم…
متن اعتراف؛ شدیدا دوست داشتنی بود
مانا بمان رفیق …
خیلی قشنگ بود عرفان جان
گاهی اوقات بعضی چیزهای کم ارزش (مثل این متن من) تو رو یاد چیزهای با ارزشی میاندازه… قدر اون چیزهای با ارزش رو بدون همیشه. قدر هرچیزی رو ندونی یا درست ازش استفاده نمیکنی یا یه روزی از دستش میدی.
به امید موفقیتهای بیشتر و بیشترت
اما باری از دوشت بر میدارد که حاضری با جان و دل بپذیری هرآنچه در پی دارد را…
جدیدا زیاد نوشتههاتون رو میخونم
خیلی قلم زیبایی دارید
ممنون
سری سنگین میخواهد اما دلی سبک
اگه دلتون پر باشه نمیتونید اعتراف کنید
امین جان الان هم قوی هستی تو همین الانش هم از همه ی ادمایی که تو زندگیم دیدم و میشناسم قوی تری
اما راست هم میگی. مثل قبلنات نیستی ولی مطمئن باش همه چیز برمیگرده به شرایطی که دوست داری؛ یا بذار بهتر بگم: اونقدر قوی هستی که شرایط رو برگردونی به چیزی که دوستش داری 🙂