توئیت

لحظه دیدار نزدیک‌ست.

باز من دیوانه‌ام، مستم.

باز می‌لرزد دلم، دستم.

باز گوئی در جهان دیگری هستم.

های! نخراشی بغفلت گونه‌ام را، تیغ!

های! نپریشی صفای زلفکم را، دست!

و آبرویم را نریزی، دل!

-ای نخورده مست-

لحظه‌ی دیدار نزدیکست.

مهدی اخوان ثالث

چون دوستت دارم

راهی پیدا خواهم کرد

تا نور زندگی تو باشم،

حتی اگر در تاریک‌ترین و دلگیرترین

حال خود باشم…

جسیکا کاتوف 

امروزه هیچ کشوری نمی‌تواند جدا از اقتصاد جهانی باشد. اگر کشوری بازارهای خود را به روی رقابت خارجی ببندد؛ اهالی آن خواه ناخواه تاوان آن را با خرید کالاهایی با کیفیت پایین‌تر و قیمت بالاتر، پرداخت خواهند کرد. از طرف دیگر، در صورتی که بازارها باز نگه داشته شوند، مسلما کشور با رقابت سختی مواجه گردیده و عرصه بر بسیاری از واحدهای اقتصادی محلی تنگ خواهد شد.

فیلیپ کاتلر در کتاب مدیریت بازاریابی

نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه‌ی آن است. باید کتاب‌هایش را، فرهنگش را، تاریخش را از بین برد! بعد باید کسی را داشت که کتاب‌های تازه‌ای بنویسد، فرهنگ تازه‌ای جعل کند و بسازد، تاریخ تازه‌ای اختراع کند! کوتاه زمانی بعد، ملت آن‌چه را که هست و آن‌چه را که بوده، فراموش می‌کند!

از کتاب “خنده و فراموشی” نوشته‌ی “میلان کوندرا”

پی‌نوشت: کتاب خنده و فراموشی میلان کوندرا را خودم نخوانده‌ام. جمله از یکی از کانال‌های تلگرامی است که آدرسش را برایتان اینجا می‌گذارم. از گزین‌نکته‌ها و مطالبش که به اختصار می‌نویسد، همینطور از عکس‌هایی که برای متن‌ها انتخاب می‌کند لذت می‌برم.

با دین یا بدون دین، انسان‌های خوب کارهای خوب می‌کنند و انسان‌های بد کارهای بد. اما برای اینکه انسان با ظاهر خوب بتواند کارهای بد بکند قطعا به دین نیاز دارد!

استیون واینبرگ فیزیکدان برنده نوبل

شعر‌ها، بهترین راه برای بیان حرف‌های گفتنی‌اند

جایی خوانده بودم نقل به مضمون : بعد از سکوت، موسیقی بهترین راه برای بیان حرف‌های ناگفتنی است.

گفتنی‌ها چه؟ امروز حس کردم بیش از پیش، بهترین راه برای بیان حرف‌های گفتنی را پیدا کرده‌ام. که همان شعر باشد.

تاریخ تعداد مردگانش را رند می‌کند

هزار و یک نفر

تبدیل می‌شود به هزار نفر

گویی آن یک نفر

هرگز وجود نداشته است…

شیمبورسکا

ایمان بدون عشق شما را متعصب 

وظیفه بدون عشق شما را بداخلاق

قدرت بدون عشق شما را خشن

کوشش بدون عشق شما را خسته

و زندگی بدون عشق شما را بیمار می‌کند

جبران خلیل جبران

شاید یکی از عاشقانه‌ترین حرف‌هایی که تا امروز بر زبان بشر جاری شده، همین تک‌سطر از گوته‌ است:

من از زمانی که او دوستم دارد، در چشم خودم ارجمند می‌آیم!

۲ بهمن ساعت ۱:۲۸ بماند به یادگار…!

پی نوشت: نمیدانم بعضی اتفاقات احمقانه‌ی‌‌ کوچک در اثر تصمیمات دولتمردان زمان ما را کسی به خاطر خواهد سپرد یا نه. در تاریخ خواهند نوشت یا نه. اما ‌اگر نوشتند بدانید و آگاه باشید که جلسه‌ای تحت عنوان اضطرار آلودگی هوا تشکیل شد، تصمیم به تعطیلی فردای دانشگاه‌ها گرفت. هوا مزه‌ی اگزوز مینی بوس های بنز قبل انقلاب (که هنوز هم مورد مصرف دارند) می‌داد. بدون تعجب، دانشگاه ها به این تصمیم توجهی نکردند و دانشگاه فردا باز است.

چند وقت پیش هم همین تصمیم تعطیلی در اثر سرمای زمستان سخت اتخاذ شد و ما در سرمای سیبری امتحان دادیم. مشتی بی‌خرد در یک کشتی، که خودشان هم خودشان را قبول ندارند.

علی الظاهر مدیریت بحران در این مملکت طاعون زده‌، با تبدیل بحران به یک جوک باعث خنده‌ی‌‌ تلخ مردم روزگارمان شده و بدینوسیله حل می‌شود…

زندگی بهشت است برای آنان که عاشقانه عشق می‌ورزند، بی پروا محبت می‌کنند و کمتر از دیگران انتظار دارند.