خانه / امین (صفحه 6)

امین

پرتره‌ی ماه

این باکیفیت‌ترین تصویری هست که از ماه ثبت شده. دو عکاس نجوم ۲۰۰ هزار عکسی که از ماه گرفته‌ بودن رو به‌هم چسبوندن و این تصویر رو پدید آوردن. کار ویرایش این عکس ۹ ماه طول کشیده و سه روز پیش منتشرش کردند. دقتی برابر با کیفیت یک دوربین ۱۷۴ …

بیشتر بخوانید »
سنگ گوشتی

سنگ گوشتی

داشتم تو خیابون‌های سمنان قدم می‌زدم. از کنار یکی از قصابی‌ها که رد شدم دیدم عکس‌های از گوشت‌های قرمز تر و تازه به در و دیوار بیرون مغازه‌اش آویزون کرده بود. از قدیم توی ییلاق بزرگ شدم و ذبح و سلاخی و گوشت چیزی بود که زیاد به چشمم خورده …

بیشتر بخوانید »

جلو یا عقب؟

جلو برم یا عقب؟ اگه برگردم عقب وضعیت بدتره، چون دوباره باید از راه پر از چاله چوله‌ای که اومدم برگردم. ولی اگه جلو برم لااقل این امید رو دارم که شاید جاده بهتر بشه…/   اوریانا فالاچی در فرازی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد   …

بیشتر بخوانید »

او دیگر صدایت را نخواهد شنید

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی برایش ارزش قائلی چون زمانی که از دستش بدهی مهم نیست چقدر بلند فریاد بزنی او دیگر صدایت را نخواهد شنید…/ نرودا  

بیشتر بخوانید »

آسمان ادبیات ما، خالیست!

عکسی قدیمی از هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان که دیگر هیچکدامشان در بین ما نیستند. آسمان ادبیات ما، چقدر زود خالی شد. اما باران‌هایی که از این آسمان بر این سرزمین باریده، تا سال‌ها ثمره خواهد داد. کاش آسمان‌ پربارتر شود…

بیشتر بخوانید »
سایه هوشنگ ابتهاج

سایه رفت

هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه)، درگذشت. سایه، شاعر بزرگ روزگار ما، مرگ دوره‌ای از ادبیات و فرهنگ است. با او نوعی از سخنسرایی برای همیشه رفت. شیوه‌ای که ریشه‌‌های عمیقی در سنت داشت و حتی در بیان امروزی‌ترین حرفها هم از زبان و خیال کهن استفاده می‌کرد. شعری که خواندنش برای …

بیشتر بخوانید »
بی‌تفاوتی بی تفاوتی خاطرات

بی‌تفاوتی

سوالی را در یک کتاب خواندم که نوشته بود: “شبِ آخرین انتخابات ریاست جمهوری کجا بودید و چه می‌کردید؟”   برایم خیلی جالب بود. هیچ ایده‌ای از این موضوع نداشتم. یعنی اصلا یادم نمی‌آمد شب “آخرین” انتخابات ریاست جمهوری کجا بود. اما چیزی که حیرتم را برانگیخت این بود که …

بیشتر بخوانید »

بی چارگی

دلم به حال پروانه‌ها می‌سوزد، وقتی چراغ را خاموش می‌کنم! و به حال خفاش‌ها، وقتی چراغ را روشن می‌کنم! نمی‌شود قدمی برداشت، بدون آ« که کسی نرنجد!   مارین سورسکو شاعر رومانیایی

بیشتر بخوانید »

زیبایی انسانی

زیباترین انسان‌هایی که تا کنون شناخته‌ام آن‌هایی بودند که شکست خورده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند. این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و …

بیشتر بخوانید »

گاه آدم، عشق است

گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی. …

بیشتر بخوانید »