این بخشی از یک مصاحبهی طولانی با عباس کیارستمی است که در کتابی با عنوان “گفت و گو با کیارستمی”، نوشتهی مهدی مظفری ساوجی چاپ شده است. چاپ اول این کتاب مربوط به آبان 1395 و چند ماه پس از مرگ ناگهانی کیارستمی است (در تیر 95 درگذشت). در این …
بیشتر بخوانید »آواز قو
شنیدم که چون قوى زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد شب مرگ تنها نشیند به موجى رود گوشه اى دور و تنها بمیرد در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزل ها بمیرد گروهى بر آنند کاین مرغ شیدا کجا عاشقى کرد، آنجا بمیرد …
بیشتر بخوانید »اندوه
نه چراغِ چشمِ گرگی پیر، نه نفسهایِ غریب کاروانی خسته و گمراه- مانده دشت بیکرانِ خلوت و خاموش، زیر بارانی که ساعت هاست میبارد، در شب دیوانهی غمگین، که چو دشت او هم دل افسرده ای دارد. در شب دیوانهی غمگین مانده دشت بیکران در زیر باران. آه، ساعتهاست همچنان …
بیشتر بخوانید »آزار تنهایی
هوای خانه، سنگین است و افسرده است گلی بی آب، در گلدان روی میز، پژمرده است صدای بوسه، یا موج طنینی خندهای، مرده است غبار آیینه، پوشیده راه جلوههای پاک را بر خویش چترِ دیوار لرزان است از تشویش ورقهای کتاب نیمه بازی، منتظر مانده است دست آشنائی را نشسته …
بیشتر بخوانید »ماه پاییزی
ماه، غمناک در آن گلشن خضرا میگشت برگ، بیخویشتن افسرده و شیدا میگشت گلبن از درد نهانزار، به خود میپیچید شب، فرومانده در اندیشهی فردا میگشت بانگی از دور میآمد همه رنج و همه درد مانده بود از ره و اندر پی ماوا میگشت رازی اندر دل شب بود و …
بیشتر بخوانید »اجاق
مانده از شب های دورادور بر مسیر خامش جنگل سنگچینی از اجاقی خرد اندرو خاکستر سردی همچنان کاندر غبار اندوده ی اندیشه های من ملال انگیز طرح تصویری در آن هرچیز داستانی حاصلش دردی روز شیرینم که با من آشتی بودش نقش ناهمرنگ گردیده سرد گشته, سنگ گردیده با دم …
بیشتر بخوانید »سایه رفت
هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه)، درگذشت. سایه، شاعر بزرگ روزگار ما، مرگ دورهای از ادبیات و فرهنگ است. با او نوعی از سخنسرایی برای همیشه رفت. شیوهای که ریشههای عمیقی در سنت داشت و حتی در بیان امروزیترین حرفها هم از زبان و خیال کهن استفاده میکرد. شعری که خواندنش برای …
بیشتر بخوانید »اشک رازی است
اشک رازی است لبخند رازی است عشق رازی است اشک آن شب، لبخند عشقم بود قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی… من درد مشترکم مرا فریاد کن…! درخت با جنگل سخن میگوید علف با …
بیشتر بخوانید »کیارستمی | شاعری که با فیلمهایش میسرود
خیلی دلم میخواست برایش در روز تولدش برایش بنویسم تا سالروز مرگش. اول تیرماه 1319 بدنیا آمد و 14 تیر 1395 چشمانش سینمای جهان را برای همیشه خالی از خودش ساخت. امروز مینویسم از مردی، که زندگی را فهمیده بود. از پشت عینک دودی و کلفتاش و از قاب شیشههای …
بیشتر بخوانید »راستی چرا؟…
راستی چرا؟… نام دفتر شعر پرسشهاست (The book of questions) که جزء آخرین دفترهای شعری پابلو نرودا (1904-1973) است و درست یک سال پس از مرگ او به چاپ رسیده است. پابلو نرودا شاعر اهل شیلی؛ او را میتوان با اطمینان بزرگترین چهرهی شعر جهان در قرن بیستم نامید. نرودا …
بیشتر بخوانید »